عروسی با لباس نظامی/ روایتی از خواستگاری که سه بار کنسل شد و به شهادت انجامید
تاریخ انتشار: ۳۰ خرداد ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۳۳۹۱۸۰
صراط: هیچ چیز باعث نمیشد لحظهای برای شغلش کم بگذارد، برای مراسم عقد از محضر وقت قبلی گرفته بود، حتی آن روز هم علیاکبر حاضر نشد که زودتر پستش را ترک کند.
وقتی میخواست به محضر برود، آنقدر دیر شد که فرصت نداشت به خانه برود و حمام کند، حتی لباسهایش را هم فرصت نکرده بود عوض کند، همانطور با لباس نظامی و اسلحه و بیسیم پای سفره عقد نشست.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بعد از مراسم دوباره به سرکارش برگشت و تا ساعت 11 نیمه شب پستش را ترک نکرد.
یکی از زیباترین رویاها و آرزوهای هر پسر و دختری پوشیدن لباس دامادی و عروسی است تا با پوشیدن آن در یک جشن فراموش نشدنی، به زمین و زمان فخر فروخته و زندگی مشترکشان را جشن بگیرند.
ازدواج و نشستن پای سفره عقد از به یادماندنیترین خاطرات زندگی است، خاطرهای شیرینتر از نقل و نبات پای سفره عقد و به یاد ماندنیتر از صدای ساز و دهل و رقص و شادی و پایکوبی اطرافیان.
لباس عروس سفید بر تن میکند و داماد زیباترین کت و شلوارهایش را بر تن کرده و از خوشبوترین عطرها برای آراستن خود استفاده میکند تا هر دو همچون ستارهای درخشان در یک میهمانی باشکوه بدرخشند.
علیاکبر که همچون دیگر جوانان رویای پوشیدن لباس دامادی را بارها و بارها در ذهن خود تصور کرده بود، نه تنها برای ثبت زیباترین خاطره زندگیش لباس دامادی نپوشید، بلکه حتی فرصت نکرد قبل از مراسم عقد استحمام کرده و تفنگ و بیسیمش را کنار بگذارد
اینجا در گوشهای از شهر اراک اما علیاکبر که همچون دیگر جوانان رویای پوشیدن لباس دامادی را بارها و بارها در ذهن خود تصور کرده بود، نه تنها برای ثبت زیباترین خاطره زندگیش لباس دامادی نپوشید، بلکه حتی فرصت نکرد قبل از مراسم عقد استحمام کرده و تفنگ و بیسیمش را کنار بگذارد.
بعد از مراسم دوباره به سرکارش برگشت و تا ساعت 11 نیمه شب پستش را ترک نکرد.
شهید معصومینژاد از مرزبانان ناجا بود که در 21 خردادماه 97 مصادف با بیست و پنجم ماه مبارک رمضان در درگیری با قاچاقچیان مواد مخدر در مرز میرجاوه سیستان به شهادت رسید.
دومین سالگرد شهادتش بهانهای بود که یاد و نام این شهید والامقام را زنده کنیم، اما شنیدن خاطره زیبای مراسم عقد با لباس نظامی بهانهای شد که برای شنیدن این خاطره به دیدار همسر و کیان و کیارش دو پسر 5 و 3 سالهاش برویم.
با هماهنگی معاونت اجتماعی فرماندهی انتظامی استان مرکزی قرار ملاقات را در ساعت 11 صبح روز پنجشنبه گذاشتیم و راهی منزل شهید شدیم، خانهای استیجاری در منطقه ادبجو که فاصله چندانی تا مرکز شهر نداشت.
هوا به شدت گرم و ماسکی که بر صورت زده بودیم بر شدت این گرما میافزود، بعد از پرس و جو و یافتن منزل شهید با استقبال گرم خانم داودی وارد منزل شدیم.
خبری از کیان و کیارش نبود، وقتی علت را از مادرشان پرسیدم در پاسخ گفت بچهها خیلی شلوغی میکنند از خواهرم خواستم ساعتی از آنها نگهداری کند که شما بتوانید به راحتی گزارشتان را آماده کنید، از شنیدن این سخنان غصهام گرفت، بعد از نوشیدن شربتی خنک گلویی تازه کردم و گفتم امکانش هست از خواهرت بخواهید بچهها را بیاورد؟ که همسر شهید با روی گشاده گفت:« چرا که نه».
هنوز چند دقیقهای از شروع مصاحبه ما نگذشته بود که زنگ خانه به صدا در آمد کیان و کیارش با تفنگی در دست وارد اتاق شدند، ابتدا از دیدن ما کمی خجالت کشیدند و سریع به اتاقشان رفتند و از لابه لای در به سمت ما تیراندازی کردند.
مادرشان گفت: خدا علیاکبر را از من گرفت و کیارش را برایم فرستاد، همچون سیبی که از نیمه نصف شده شبیه پدرش است.
الهه داودیکیان همسر شهید معصومینژاد دانشجوی دکتری مهندسی معماری و استاد دانشگاه است، میگوید: شغل اصلیم خانهداری و مادری است، علیاکبر خوشش نمیآمد در محیطهایی که نامحرم رفت و آمد دارد، کار کنم.
خانم داودیکیان 28 اسفند سال 1365 در خانوادهای مذهبی چشم به جهان گشود، پدرش نانوا و دارای 3 برادر و 4 خواهر است، همسرش علیاکبر معصومی نژاد نیز 21 شهریورماه سال 1363 در اراک متولد و در 21 خرداد سال 97 در منطقه میرجاوه سیستان و بلوچستان به شهادت رسید.
وی میگوید: علیاکبر در رشته جرمشناسی کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد قبول شده بود، اما برای رفتن به بهشت عجله بیشتری داشت تا دانشگاه، زمانی که ازدواج کردیم من مدرک تحصیلات فوق لیسانس داشتم و علی اکبر دیپلم بود که قول داد بعد از ازدواج درسش را ادامه دهد که سر قولش هم ماند، لیسانسش را از دانشگاه علمی کاربردی اراک اخذ کرد و کارشناسی ارشد هم قبول شد اما قسمتش نشد.
همسر شهید با اشاره به نحوه آشنایش با علیاکبر میگوید: از وقتی خودم را شناختم، چادر را انتخاب کردم برای حجاب اهمیت خاصی قائل بودم و همیشه دوست داشتم با کسی ازدواج کنم که او هم با ایمان باشد.
داودی میافزاید: تمام خواهرها و برادرهایم تحصیلات عالیه داشتند، در محله همه به نیکی از ما یاد میکردند، بعد از دیپلم خواستگارهای زیادی به خانه ما رفت و آمد داشتند به طوری که خانواده از آمد و رفت خواستگارها و جواب منفی من به آنها خسته شده بودند و میگفتند: «دختر خوب به یکی جواب مثبت بده، خسته شدیم».
همسر شهید بیان میکند: یک روز خانم مرادی، دوست خواهرم مرا صدا زد و گفت:«الهه میخواهیم از تو برای پسر یکی از بستگان خواستگاری کنیم»، پرسیدم تحصیلاتش چیه؟ گفت: «دیپلم و کارمند پیمانی نیروی انتظامیه، اما خیلی خیلی پسر خوبیه، کی بهتر از تو»، من خندیدم و با تعجب گفتم: «خانم مرادی من فوق لیسانسم بیام با یه دیپلم عروسی کنم! »اما خانم مرادی دست بردار نبود آنقدر گفت که یک روز خواهرم گفت:« تو که هفتهای سه تا چهار تا خواستگار داری، یک روز هم این بیاد چه فرقی داره و من قبول کردم و اصلا فکر نمیکردم جوابم مثبت باشه، آدم مغروری نبودم اما معیارها و شاخصهایی برای ازدواج داشتم که برایم ارزش داشتند».
داودی میگوید: نیمه دوم سال 90 بود، قرار اولین جلسه خواستگاری را گذاشتیم، علیاکبر همزمان مربی باشگاه کیکبوکسینگ و ورزشهای رزمی هم بود، روزی که قرار شد به خواستگاری بیایند به دلیل آسیب و مشکلی که حین تمرین دادن برایش پیش آمده بود قرار کنسل شد، قرار دوم خواستگاری را گذاشتیم که بازهم به دلیل ماموریت رفتن کنسل شد و خواستگاری برگزار نشد.
وی ادامه داد: سومین قرار را بهمن ماه گذاشتیم، پسر برادرم چند روز قبل از خواستگاری به بیماری آبله مرغان دچار شد و این بیماری به من که آن زمان 24 سال سن داشتم منتقل شد، ابتلا من به بیماری آبله مرغان باعث شد این بار سومین جلسه خواستگاری از سمت خانواده من کنسل شود، 28 اسفند سال 90 درست در روز تولد من قرار خواستگاری را گذاشتیم، با توجه به اتفاقات پیش آمده خیلی مشتاق بودم علیاکبر را پس از سه بار قرار گذاشتن و کنسل شدن ببینم و به نوعی برایم جالب بود.
همسر شهید میگوید: روز خواستگاری علیاکبر به همراه پدر و مادر و خانم معرف به خانه ما آمدند، علی اکبر یک کاپشن چرم و پیراهن و شلوار قهوهای پوشیده بود و تیپ خیلی رسمی داشت، زمانی که وارد اتاق شد در حالی که پشتش به من بود از لا به لای در او را دیدم و حس عجیبی بهم دست داد، عادت نداشتم در جلسه اول با خواستگار صحبت کنم، پدرم موضوع را میدانست زمانی که مادر شهید از پدرم اجازه خواست تا ما با هم حرف بزنیم، پدرم از من خواست قبول کنم و من با اکراه به اتاق رفتم، جلسه اول حدود 2 ساعت با هم صحبت کردیم، یادم هست علی اکبر گفت من دیپلم دارم، کارمند پیمانی نیروی انتظامی هستم و ماهی 680 هزار تومان حقوق می گیرم، از مال دنیا چیزی ندارم، اما اخلاق خوبی دارم و قول میدهم خوشبختت کنم.
وی میافزاید: سطح اقتصادی ما با هم خیلی فرق داشت، علاوه بر آن تحصیلات علی اکبر از من پایینتر بود، موقع رفتن به من گفت: «نظر من مثبته، من از حجاب شما خیلی خوشم آمد»، شماره من را گرفت و هنگامی که رفتند من هنوز چادرم را در نیاورده بودم که پیامک داد: مزاحم شدیم، در مورد من فکر کن، بعد از آن یک بار دیگر هم موقع سال تحویل پیام تبریک سال جدید فرستاد.
همسر شهید اضافه میکند: آنطور که مادر شهید میگفت در خانواده آنها رسم بود که پسرها خودشان همسرشان را انتخاب میکردند و از قبل همدیگر را میدیدند و در جلسه اول قراره مهریه را میگذاشتند، اما در مراسم خواستگاری ما هیچ چیز تفاوت داشت، 6 فروردین خانواده معصومینژاد برای تبریک عید به خانه ما آمدند از آن روز تا زمانی که جواب مثبت گرفتند ما 6 جلسه دیگر با هم صحبت کرده بودیم، دوست داشتم تا خیالم آسوده نشده جواب ندهم، تمام سوالهایی که میپرسیدم علی اکبر با خوشرویی پاسخ میداد و من از این اخلاق او خوشم آمده بود و در نهایت 18 فروردین ماه جواب مثبت دادم، هرچند به جز پدرم اکثر اعضای خانواده به نحوی با این ازدواج مخالف بودند و انتظار داشتند من با پسری از نظر تحصیلات و سطح اقتصادی بالاتری ازدواج کنم.
داوودی کیان میافزاید: به من قول داد درسش را ادامه دهد؛ حتی گفت هشت سال بعد از عروسی برایت خانه و ماشین میخرم، ایمان و اعتقاد قوی داشت میگفت از 11 سالگی روزه گرفته و نماز میخواند و دوستان خیلی خوبی داشت که مسیر زندگیش را تغییر دادند.
وی بیان میکند: در روزی که قرار شد مهریه تعیین کنیم، عمویش از پدرم پرسید نظر شما چیست، پدرم گفت:«هرچه دخترم بگوید» و رو به سوی من کرد، من تصمیم داشتم بگویم 514 سکه اما اشتباه گفتم 814 سکه! و دیگر نتوانستم آن را تغییر بدهم، مادرش ناراضی بود و میگفت:« همه اقوام ما 114 سکه مهریه دارند»، اما علی اکبر با خندهای گفت:«مشکلی ندارد، یک سفر حج واجب هم اضافه کنید». در سال 94 تمام سکهها را بخشیدم و مهرم را حلال کردم، به شهید گفتم سفر حج را باید بدهی!
همسر شهید ادامه میدهد: 23 اردیبهشت سال 91 و مصادف با روز تولد حضرت فاطمه زهرا(س) قرار عقد را گذاشتیم، علی اکبر به من گفت:«چون میخواهیم جشن بگیریم و تو باید به آرایشگاه بروی بهتر است قبل از مراسم تالار عقد کنیم که اگر به هم نگاه کردیم با هم محرم باشیم». قرار محضر ساعت 5 هماهنگ شده بود، آن روز نوبت پست علیاکبر بود تا ساعت 8:45 دقیقه در محضر منتظر ماندیم، تا اینکه علیاکبر با همان لباس نظامی و یک جعبه شیرینی در محضر حاضر شد، هیچ چیز باعث نمیشد لحظهای برای شغلش کم بگذارد، در روز عقد هم علیاکبر حاضر نشد زودتر پستش را ترک کند، وقتی به محضر آمد آنقدر دیر شد که فرصت نداشت به خانه برود و حمام کند، حتی لباسهایش را هم فرصت نکرده بود عوض کند، همانطور با لباس نظامی و اسلحه و بیسیم پای سفره عقد نشست، بعد از مراسم دوباره با همان ماشین الگانس پلیس به سرکارش برگشت و تا ساعت 11 نیمه شب پستش را ترک نکرد، فردای روز عقد برای زیارت به بقعه پیرمراد آباد رفتیم، علی اکبر نماز ظهر و عصرش را جدا میخواند، یادم هست میخواست نماز عصر بخواند در بیابانهای اطراف بقعه توقف کردیم من چادرم را به عنوان زیرانداز به علی اکبر دادم تا روی آن نماز بخواند، بعد از آن به مشهد میقان رفتیم و زیارت کردیم و یک سکه متبرک به نام امام رضا(ع) و یک قران هدیه گرفتیم.
وی اظهار میکند: ششم مهرماه سال 91 همزمان با تولد امام رضا(ع) مراسم عروسی را برگزار کردیم، یک خانه 100 متری در محله شهرک قائم را به قیمت 120 هزار تومان کرایه و یک میلیون پول پیش اجاره کردیم، در سال 92 اولین فرزندم را باردار بودم که متاسفانه در سه ماهگی سقط شد، خیلی غصه میخوردم، علی اکبر میخندید و میگفت:« تو مادر شهید هستی، همسر شهید هم خواهی شد»، یک سال بعد کیان را باردار شدم، کیان دوم خرداد سال 94 مصادف با ولادت حضرت عباس (ع) متولد شد، چهار ماه از تولدش میگذشت که یک روز علیاکبر به من گفت:« فرم اعزام به سوریه را گرفتهام و اگر رضایت بدهی بروم سوریه»، من مخالفت کردم و گفتم راضی نیستم، راستش مادرم را از دست داده بودم و میترسیدم علیاکبر را هم از دست بدهم، یک سال و چند ماه از تولید کیان گذشته بود که علیاکبر یک روز به من گفت:« فرم مرزبانی گرفته و دلش میخواهد برای خدمت به سیستان و بلوچستان برود»، من مخالفتی نکردم.
یک هفته قبل از اعزامش متوجه شدم کیارش را باردار هستم، کیارش هم 23 بهمن سال 95 مصادف با ولادت حضرت زینب (س) متولد شد، علی اکبر ماهی یک بار به دیدن ما میآمد، آخرین باری که برای دیدن ما آمده بود حس عجیبی داشت، بچهها را بوسید و با خندهای همراه بغض از ما جدا شد.
همسر شهید میگوید: بیست و پنجم ماه مبارک رمضان بود، آن روز علی اکبر چندین بار با ما تماس گرفت و صحبت کرد، گفت میخواهد به ماموریت برود. تا ساعت 11 شب چندین بار با هم تلفنی صحبت کردیم؛ تا اینکه خبر شهادتش را برایم آوردند.
منبع: صراط نیوز
کلیدواژه: شهادت عروسی خواستگاری لباس عروس صراط نیوز لباس نظامی پای سفره عقد لباس دامادی همسر شهید مراسم عقد فرصت نکرد من گفت تا ساعت 11 علی اکبر کنسل شد آن روز یک روز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.seratnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «صراط نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۳۳۹۱۸۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شهید مطهری نیم قرن در راه اعتلای فکری جامعه اسلامی قلم زد/عملیات وعده صادق بسیار گسترده بود
خطیب موقت نماز جمعه تهران گفت: شهید مطهری با کولهباری از معرفت و تقوا و درک درست از واقعیتهای فکری در جامعه، حدود نیم قرن در راه اعتلای فکری عقلانی و علمی جامعه اسلامی قلم زد.
به گزارش مشرق، حجتالاسلام محمدحسن ابوترابیفرد، در خطبههای نماز جمعه امروز (۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳) در دانشگاه تهران ضمن دعوت همه مؤمنان برای تقوای الهی، گفت: شهید مطهری معلم حوزه و دانشگاه بود و روز شهادت شهید مرتضی مطهری روز معلم نامگذاری شد.
وی افزود: او شخصیتی بود که در مدرسه قرآن و عترت تربیت شد و با کوله باری از معرفت و تقوا و ورع و با بینش عمیق اجتماعی و سیاسی و درک درست از واقعیتهای فکری در جامعه حدود نیم قرن در راه اعتلای فکری و عقلانی و علمی جامعه اسلامی قلم زد و با دستیابی به مقام شامخ شهادت به لقای خدای سبحان شتافت.
امام جمعه موقت تهران با اشاره به اهمیت علم که در قرآن هم به آن اشاره شده است، اظهار کرد: این قلم است که راه را برای ارتقای جامعه بشری در پرتو علم هموار میکند. قلم نقش انتقال علم به انسان را دارد و قلم راه برای فراگیری همه علوم برای انسان فراهم کرده است.
وی افزود: انسان در میان همه پدیدهها از بالاترین ظرفیت و استعداد برای فراگیری دانش برخوردار است.
حجت الاسلام ابوترابی فرد تاکید کرد: جامعه آراسته به قسط که انسانهای عادل آن را به پا میدارند، دستاورد آراستگی به علم و تصمیمات مبتنی بر دانش است.
حجت الاسلام ابوترابیفرد با اشاره به برگزاری اجلاس بین المللی ایران و آفریقا، گفت: در هفته گذشته در هفتم اردیبهشت ماه دومین دور از اجلاس بین المللی ایران و آفریقا برگزار شد. این اجلاس مهم که با ابتکار دولت سیزدهم برگزار شده است، با حضور نمایندگان عالی رتبه از کشورهای قاره ثروتمند آفریقا و با حضور بیش از ۳۰ تن از وزرای اقتصادی ۳۰ کشور آفریقایی برگزار شد.
وی ادامه داد: لازم میدانم از رئیس جمهور و وزیر صمت برای برگزاری این اجلاس تشکر کنم. همچنین بر تلاشهای موفق وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران در شکلگیری دبیرخانه این اجلاس در وزارت صمت برای پیگیری تصمیمات آن، تاکید کنم.
خطیب موقت نماز جمعه تهران با اشاره به ظرفیتهای قاره آفریقا، اظهار کرد: قاره آفریقا با حضور بیش از ۵۴ کشور، بیش از ۳۰ درصد از ذخایر طبیعی جهان، ۴۰ درصد از ذخایر طلا و ۹۰ درصد از ذخایر پلاتین جهان را در اختیار دارد و بر اساس گزارش بانک بینالمللی پول در میان ۱۰ کشوری که در سال ۲۰۲۳ بالاترین سرعت و شتاب را در رشد اقتصادی داشتند، ۶ کشور آفریقایی قرار دارد.
وی افزود: تحکیم رابطه با این قاره کهن و ثروتمند و انسانهای آراسته به فضیلت آن که در طول قرون گذشته مورد ستم استکبار جهانی قرار گرفتند، یک ضرورت است.
حجت الاسلام ابوترابی فرد در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به عملیات وعده صادق، بیان کرد: بحث دیگری که در این خطبه در حوصله وقت موجود به آن میپردازم عملیات درخشان «وعده صادق» است. در فضای جنگ شناختی وضعیت میدان را تفسیرها و روایتها تعریف میکنند و حماسه وعده صادق نیازمند روایت صحیح است که باید به آن پرداخت.
عملیات وعده صادق بسیار گسترده بود
وی ادامه داد: به دو نگاه متفاوت در حجم این عملیات میپردازم که در این خصوص فرمانده مقتدر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تصریح کرد، این عملیات میتوانست بسیار گسترده باشد ولی ما عملیات محدودی را در اندازه شرارت دشمن خبیث انجام دادیم، اما از نگاه تحلیلگران نظامی عملیات بسیار گسترده بود.
حجتالاسلام ابوترابیفرد تصریح کرد: دنیای غرب این عملیات را آغاز تحولی بنیادین در منطقه و معادلات سیاسی و نظامی تعریف میکند. در این نبرد درخشان رژیم صهیونیستی، آمریکا، انگلیس، فرانسه و کشورهای همسو با آنها از تمام کارتها و ظرفیتهای دفاعی خود استفاده کرده و آن را به کار بردند، اما ایران از تعداد محدودی از کارتهای تهاجمی خود بهره گرفت و این نشان دهنده وضعیت میدان است.
وی ادامه داد: به قول یکی از کارشناسان مؤسسه «برو کینز» این عملیات اقدامی از جنس هشدار بود و با این حال از نظر راهبردی، مقیاس دامنه و پیچیدگی عملیات بسیار قابل توجه بود.
خطیب موقت نماز جمعه تهران عنوان کرد: ایران در این عملیات محدود، قدرت فرماندهی خود را در هدایت پیچیدهترین، گستردهترین و پیشرفتهترین عملیات پهپادی و موشکی در بالاترین سطح از دقت به نمایش گذاشت.
وی افزود: صهیونیستها که با عملیات طوفان الاقصی نخستین شکست اطلاعاتی، امنیتی و نظامی بزرگ را تجربه کرده بودند با اشتباه محاسباتی در حمله موشکی به کنسولگری جمهوری اسلامی ایران که در حقیقت بخشی از خاک ایران است، با عملیات پیروزمندانه وعده صادق در سوگ فرو ریختن تار و پود افسانه شکست ناپذیری رژیم صهیونیستی نشستند.
حجت الاسلام ابوترابیفرد بیان کرد: عصر جدیدی در منطقه آغاز شده است که بازیگران اصلی آن پیروان پیامبر اعظم (ص)، ملل شجاع، معتقد و صبور امت جهان اسلام و ستون فقرات آن محور مقاومت است.
وی افزود: نیروهای مسلح کشورمان و فرمانده هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با استفاده از تعداد محدودی از نسلهای قدیمی پهپادها، موشکهای کروز و بالستیک با کلاهک بارشی موفق شدند با تاکتیکهای نوین و پیچیده پرتابهای خود را از دیوارهای آتش هشت لایه آمریکا و چهار لایه رژیم صهیونیستی عبور داده و به اهداف مورد نظر به اصابت برسانند. این فرماندهان فرزندان سلحشور امام و بازوان قدرتمند نیروهای مسلح کشور و رهبر معظم و حکیم انقلاب اسلامی هستند.
حجت الاسلام ابوترابیفرد اذعان کرد: به گزارش شبکه الجزیره رژیم اسرائیل موفق به سرنگونی موشکها و پهپادهای ایرانی نگردید و آنها هم که رهگیری شدند به لطف سامانههای آمریکا و متحدان او بود.
حجت الاسلام ابوترابیفرد تاکید کرد: باید متذکر شوم که موشکهایی که با هدف اصابت به هدف، شلیک شدند با حجمی بالاتر از انتظار به اهداف تعیین شده دقیقاً اصابت کردند و این عملیات اثبات کرد ایران میتواند هر نقطه از عمق سرزمینهای اشغالی را هدف قرار داده و رژیم متجاوز و کودککش صهیونیستی را تنبیه کند.
وی افزود: از نگاه کارشناسان فنی و نظامی، فکر و خیال و نگرانی از پاسخ سخت ایران برای عملیات هجومیتر در رژیم صهیونیستی وجود دارد. البته پاسخ ایران به رژیم صهیونیستی یک اقدام راهبردی استراتژیک و دارای ابعاد گسترده دفاعی، نظامی، امنیتی، سیاسی و اقتصادی و حتی حقوقی است و از نظر کارشناسان و تحلیلگران نظامی دارای پیامدهای میان مدت و بلند مدت است که به آن اشاره میکنم.
عملیات وعده صادق قدرت بازدارندگی ایران و منطقه را افزایش داد
خطیب موقت نماز جمعه تهران در تشریح پیامدهای عملیات وعده صادق، گفت: این عملیات، قدرتهای کوچک و بزرگ را معطوف به خود داشت و به عنوان یک رزمایش فرامرزی تجربههای ارزشمندی را برای ساختار دفاعی کشور و محور مقاومت ایجاد کرد. همچنین اقدام دفاعی ایران بازندگی کشور، منطقه و محور مقاومت را افزایش داد، زیرا این رخداد به به منزله شکست آمریکا در بازدارندگی بود.
وی افزود: به اذعان کارشناسان نظامی عملیات وعده صادق نمونه برجسته از شاهکار و عملیات فضایی چند لایه بود که برتری جمهوری اسلامی ایران را در طراحی، فرماندهی، مدیریت میدان و انهدام اهداف خود به نمایش گذاشت. عملیاتی که هزینه بیش از ۳ میلیارد دلاری را برای صهیونیستها و متحدان آنها همراه داشت و به شناسایی قابلیتهای دفاعی و نظامی صهیونیستها و متحدانشان در میدان منجر شد که نقش تعیین کنندهای در ارتقای ظرفیتهای تهران و محور مقاومت ایفا خواهد کرد.
امام جمعه موقت تهران در ادامه پیامدهای عملیات وعده صادق تشریح کرد: در بعد سیاست داخلی عملیات وعده صادق تلاش دشمن را در حوزه جنگ شناختی، برای اعتماد زدایی و ایجاد شکاف اجتماعی و تحمیل تفکر ناامیدی و ناکارآمدی و نادیده انگاری پیشرفتهای انقلاب اسلامی و تخریب واقعیتها را با چالشی جدی مواجه ساخته است و وعده صادق یک فرصت استثنایی برای ارائه گوشهای از توانمندیهای کشور در زمینه تولید فناوریهای نظامی به ویژه صنایع هوافضا بود که میتواند در حوزه خلق ثروت برای ایران نقش تعیین کنندهای داشته باشد.